این الگو در اصل توسط H.M Gartley در کتاب خود با نام Profits in the
Stock Market منتشر شد، بعدها سطوح فیبوناچی نیز توسط اسکات کارنی در کتابش
با نام The Harmonic Trader به آن اضافه شد. منبع سطوح توضیح داده شده در
زیر، از همان کتاب است.
در طی سالها، برخی معاملهگران دیگر برخی نسبتهای رایج دیگر را مطرح کردهاند که در صورت مرتبط بودن، آنها نیز ذکر میشوند.

الگوی
صعودی (گاوی) اغلب مواقع در ابتدای روندها مشاهده میشود و نشانهای از
این است که امواج اصلاحی قیمت در حال پایان یافتن هستند و افزایش رو به
بالای قیمت، نقطه D را شکل میدهد.
همه الگوها ممکن است در پسزمینه و درون یک روند گستردهتر باشند یا محدوده خنثی باشند که معاملهگران باید به آن توجه کنند.
اطلاعات زیادی برای فراگیری در باره این الگو وجود دارد اما به این شکل باید نمودار خوانده شود:
ما
از مثال الگوی صعودی استفاده میکنیم. قیمت از X تا نقطه A رشد میکند،
سپس اصلاح اتفاق میافتد و نقطه B سطح اصلاحی 0.618 موج A است. قیمت دوباره
در خط BC افزایش مییابد که نقطه اصلاحی 0.382 تا 0.886 موج AB است.
حرکت بعدی، کاهش قیمت در خط CD است که امتداد نسبت 1.13 تا 1.618 از خط AB است. نقطه D نیز سطح اصلاحی 0.768 از XA محسوب میشود.
بسیاری از معاملهگران به دنبال خط CD هستند که امتداد نسبت 1.13 تا 1.618 از خط AB است.
ناحیه
D به عنوان منطقه برگشتی احتمالی شناخته میشود. اینجاست که میتوان به
موقعیتهای خرید وارد شد، با این حال بهتر است همیشه به دنبال تایید بازگشت
روند و نشانههای رشد قیمت بود.
معمولا یک حدضرر نیز در نقطه نه چندان پایینتر از نقطه ورود قرار میگیرد.
برای
الگوهای نزولی (خرسی) معاملهگران اغلب موقعیت فروش را در نقطه D اتخاذ
میکنند و حدضرر را کمی بالاتر از آن نقطه در نظر میگیرند.